آسوده بخواب دنیای من...
بهرادم هنوزم عادت داری شبها خوابیدنی شیر بخوری و من چه لذتی میبرم از این وابستگی،وقتی میخوابی اتاق پر میشه از عطر نفسهات و آدم دلش میخواد ساعتها کنارت باشه ....
تو میخوابی و من غرق تماشای صورت ماهت میشم که چه معصومانه و کودکانه خوابیدی،فارغ از هرنوع دغدغه و دلواپسی ،تو دنیا هر اتفاقی بیوفته حضور منو بابا کافیه تا تو شاد باشی ،بخندی و کودکی کنی ...کاش این خوابهای شیرین بچگی همیشگی باشه ...
تو را گم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
بدينسان خواب ها را زيبا ميکنم هر شب
دلم فرياد ميخواهد ولي در گوشه اي تنها
که بي آزار با ديوار نجوا ميکنم هر شب
کجا دنبال عشق ميگردي؟؟؟
که من اين واژه را تا صبح معنا ميکنم هر شب...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی