بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

بهرادسفیدبرفی

مهارت های بهراد جون در 13 ماهگی...

♣ بهراد عزیزم این ماه پیشرفت هایی کردی که کامل کننده پیشرفتهای ماه پیشت هستن ...کلماتی میگی که ماه پیش هم میگفتی اما کامل تر...اما بعضی کلمات رو هم تازه یاد گرفتی مثلا به « بله میگی بیه » .... کلماتی که کامل تر بیان میکنی و ما منظورتو میفهمیم اینا هستن.... دَ دَ یعنی در در ........ دایی یعنی دایی ..... بابایی یعنی  بابابزرگ ..... بیه یعنی بله ..... مامان ،بابا ،به به ... دیش یعنی  جیش .... دس دسی یعنی دست دست زدن ... اما خیلی مهارت های فیزیکی تو این ماه داری،تا ما یه کاری رو میکنیم به 1دقیقه نمیکشه تو...
9 مرداد 1391

حقیقت های زندگی...

تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ” تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ” تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ” تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ” تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ” تو ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ” تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ” تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن . . . آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای پدر مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن ...
9 مرداد 1391

تولد 1سالگیه بهراد جون....

سالگیت مبارک   بهراد جونم....   کیک تولد بهراد جون.... می‌خواستم زیباترین کلام را برایت بنویسم اما پنداشتم ساده نوشتن همچون ساده زیستن زیباست تولدت مبارک آقا بهراد دوستت دارم عکس بهراد جون با بابایی.... هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلی چون تو باشد . . . سالروز شکفتنت مبارک پسر گلم خوردنی های تولد بهراد جون ...... ب هراد جون به خاطر اینکه شم ا روز تولدت خیلی بد اخلاق شده بودی نتونستیم عکس تکی با کیک و کلاه تولدت ازت بگیریم به جاش کلی ازت فیلم گرفتیم .... ...
18 تير 1391

برای پدر..............

برای پدرم........... پدرم دستهایت برایم تکیه گاهی همیشه سبز است،میتوانم به آنها دل ببندم و شور ماندن را در برکه زلال چشمانت بیابم،تو اشکهایم را احساس کردی و غصه را از دلم زدودی،آرزوهایم به در کنارتو بودن خلاصه میشود،پدرم واژه واژه محبت را از تو آموختم تا کنون برایت بنویسم  دو ستت دارم پدرم.....    ...
18 تير 1391

کچلی بهراد در 1 سالگی....

سلام آقا بهرادم... دیگه 1سالت شده بزرگ شدی باید آقا بهراد صدات کنیم دیگه....مامانی همه میگفتن موهات کم پشته هوا هم گرمه موهای بهرادو کچل کنیم ولی من اعتقادی به این حرفا ندارم که با کچلی رشد موها خوب میشه ولی خوب یه روز که من سر کار بودم مامانی زنگ زد گفت بهرادو ببرم کچل کنم گفتم باشه ....تازه باباتم کچل کرده حالا عکس 2 تاتونم میزارم تا ببینی وقتی کچل هم کردید باز شبیه هم هستید...به 2تاتونم میاد خوشگل مامان ...
18 تير 1391

تدارکات تولد.....

  سلام پسر گلم .... دقیقا 10 روز به قشنگترین روز زندگیمون مونده که جشن بگیریم.....اولش میخواستیم وقتی رفتیم خونه جدید خودمون تولدتو جشن بگیریم اما با بابا که حرف زدیم دیدیم قشنگیش به اینه که تو روز خودش جشن گرفته بشه.....یکم سر در گمم که چطوری بخوام بهترینهارو واسه روز تولدت آماده کنمو چطوری برم خریدآخه هر روز میرم سرکارو شیفتهام متغییره ولی سعی میکنم همه چیو تا روزش آماده کنم و جشن و روز  به یاد موندنی برامون بشه عزیزم .....خیلی دوست دارم پسر شیطونم ...
23 خرداد 1391