بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

بهرادسفیدبرفی

دل نوشته ای برای حسین عزیزم.....

          حسین جان متشکرم برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی/برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی/ برای همه وقت هایی که به من جرات و شهامت دادی/ برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی/برای همه وقت هایی که با من شریک شدی/برای همه وقت هایی که با من به گردش آمدی/ برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی/برای همه وقت هایی که به من اعتماد کردی/ برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی/ برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی/ برای همه وقت هایی که گفتی " دوستت دارم " برای همه وقت هایی که در فکر من بودی/برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی/ برای همه...
12 شهريور 1391

هفتمین دندون پسر گلم....

به نام خدا..... بهرادم هفتمین دندون خوشگلو کوچولوت در تاریخ 1391/5/18 زد بیرون.....پایین سمت چپ....مبارکت باشه این دندونایی که داره از بالا و پایین و چپ و راست میزنه بیرون .....من فدای تو.... من فدای اون انگشتای اشارت که با تمام قدرت فشار میدی و لپ تاپ خاله میتارو خراب میکنی .. خودتم میدونی کار خوبی نیست و با هزار تا ادا و شکلک دل ما رو به دست میاری.... الهی مامان فدات بشه که فکر میکنم کمتر بچه هایی هستند که تو سن تو یعنی 14 ماهگی جیششو بگه.....دیگه شب خوابیدنی مای بی بی نمیکنمت به خاطر اینکه هروقت جیش داری بلند میشی میگی دیش....قربون پسر باهوشم بشم  که همیشه کارات تعجب آوره واسه همه.... دیگه چی بگم عزیزدلم...
24 مرداد 1391