بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه سن داره

بهرادسفیدبرفی

3تا خبر واسه پسرم....

1391/2/28 15:51
نویسنده : مامان
239 بازدید
اشتراک گذاری


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز                          

 پسر قشنگم سلام.......

جیگرم 1391/1/18 اولین دندونت در اومد و 1391/2/20 هم دومین دندونت.....

یکم دیر اومدم تا این خبر خوبو بهت بدم  به خاطر اینکه مامان در گیر یه سری کاراش بود که باید انجام میدادمو خداروشکر انجام شد. در واقع امروز اومدم که بهت  3 تا خبر خوب بدم :

اولی: دندون در آوردی اونم از بالا که مثل یه دونه برنجه... دومی :دیروز منو تو و بابایی دانشگاه شهید بهشتی رفتیم تا نامه واسه بیمارستان بگیریم اما اونجا نیم ساعتی کارمون طول کشیدو تو فقط بلند بلند حرف میزدیو جیغ میکشیدی اونم از نوع دلبری ...اونجا همه خاطر خواهت شده بودن که دیگه یه آقایی اومدو به بابا گفت ببخشید دیگه نمیتونم خودم رو نگه دارم اگه میشه بزارید من پسرتونو یه بوس کنم..همه میگفتن اسفند براش دود کنید....یه خانمی هم گفت چرا پسرتون مثل طلبکاراستخنده ...بالاخره نامه رو گرفتیمو اومدیم بیمارستان ... کار مامان هم تو بیمارستان شهیدفهمیده کودکان جور شد  که باید 1 خرداد 91 ساعت 7.30 سر شیفت باشم....اما یکم ناراحتم به خاطر اینکه ازتو دور میشم و طاقت دوریت رو ندارم ولی خودت میدونی که فقط به خاطر توست ،تویی که انگیزه در هر کاری و هر چیزی رو در من ایجاد میکنی...تویی که تنها آرزوم برآورده شدن تمام آرزوهای توست ...تویی که شوق نفس کشیدن رو در من ایجاد میکنی ...ازت ممنونم پسر گلم  به خاطر همه چی...و بدون دیوانه وار دوست دارم

شاید الان اینا رو احساس نکنی اما یکم که بزرگتر بشیو بیای اینارو بخونی احساس مامانو درک میکنی .... درسته باسر کار رفتنتم ازت دور میشم  در واقع دور شدن که نه خوب لحظه های با تو بودنم کمتر میشه ...ولی چون پیش مامانی میمونی خیالم راحته...میدونم که از خودم بهت بهتر میرسه ومن و تو باید تمام محبتهاش رو جبران کنیم .....animated smiley faces for orkut, myspace, facebook

امروز سر پرستارم ازت پرسید آقا بهراد مشکلی با کار مامان نداری ؟تو فقط نگاهش کردی خندیدو گفت حالا بزرگتر که بشی میفهمی چقد کار ما مشکله.....اما مامان کارش رو دوست داره .....ولی تورو از همه چیو همه کس بیشتر......

سومی: هم یه دندون دیگه داری از پایین در میاری که پدرمونو در آوردی...3روزه که باز تب کردی.اعتصاب کردی....ولی دیگه واسمون عادی شده ....بیشتر از همه چی چون خودت اذیت میشی ناراحت میشم دیگه انقد شربت بازور بهت دادیمو شیاف برات گذاشتیم دیگه رو زمین حتی واسه پوشاک کردن هم نمیخوابی،گریه میکنی ....اینام از اذیتهای دندون در آوردن دیگه قربونت برم .....خیلی دوست دارم نفسم ...animated kissing smiley for orkut, myspace, facebook

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله میترا
30 اردیبهشت 91 19:15
مامان رویا تبریــــــــــــــک ... دیگه خانم پرستار شدی ...